«رنگ» در «فیلمخانه»ی هفدهم
چطور به رنگ در فیلمها واکنش نشان میدهیم؟ چطور رنگ را در فیلمها میفهمیم؟ چطور میتوانیم رنگ را در فیلمها به بحث بگذاریم؟ مدتها بود که میخواستم از طریق پروندهای مفصل در فیلمخانه به گوشههایی از ابعاد مختلف و متنوع کارکرد رنگ در فیلمها نقب بزنیم. بالاخره این اتفاق در شمارهی تازه به لطف و کمک مجموعهای از دوستانم ممکن شد. از همگیشان ممنونم. امیدوارم این پرونده دستکم بتواند حساسیت خوانندگانش را به این موضوع بیشتر جلب کند. مقدمه و طرح بحث این پرونده و همچنین لیست مقالات آن را میتوانید در ادامهی همین متن بخوانید.
این پروندهی رنگارنگ همچنین اختتامیهای هم هست بر کار چهارسالهی من در فیلمخانه به عنوان یکی از دبیران اصلی این مجله. چهارسالی که با امیدها و رؤیاهای زیاد شروع شد و دستاوردهایش هم در نهایت (فکر میکنم) کم نبود. امیدوارم برای خوانندگان مجله نیز چنین بوده باشد. برای دوستان خوبم در فیلمخانه آرزوی تداوم و روزهایی بهتر و پربارتر در شمارههای آتی دارم.
رنگ
مقدمه
رنگ در سینما یعنی به چرخش افتادن یادها و احساسها. چه بسیار فیلمها که بیواسطه با رنگ یا رنگهایی به یادشان میآوریم. از تکنیکالرها تا سینمای امروز. از حرکت آبیهای تیرهی لباسهای سوارهنظام در زیر آبی آسمانی دختری با روبان زرد تا قابهای اشباعشده از آبیِ فیلم کیشلوفسکی. از دیوارها و مبل قرمز اتاق نشیمن رابرت میچم در خانه از راه تپهی وینست مینهلی تا اتاقهای انباشته از قرمز فریادها و نجواها تا پردهها و روتختی و لباسهای مگی چونگِ در حال و هوای عشق. از گریزهای بیپایان کری گرانت در دل فضاهای خاکستری شمال از شمال غربی تا پرسههای آرام درک بوگارد در آبی و خاکستریهای ساحل مرگ در ونیز. نفسنفسزدنهای عسل بدیعی روی پلههای بودن یا نبودن با پالتوی قرمز او بر یادها حک شد و جستجوهای سیریل این پسربچهی با دوچرخهی داردنها ــ در خیابانهای شلوغ یا خلوت ــ بدون تیشرت و کاپشن قرمزش چیزی کم داشت. تغییر رنگ لباس کاراکترهای دوستپسرها و دوستدخترهای اریک رومر چیزی از تغییر مودها و تغییر جهتهای عاطفی کاراکترها به ما میگفت و همزمان خبر از سرخوشی و طنازی خود فیلمساز میداد. فیلمهای گدار، به همان بیپروایی تغییر مسیرها و مودهای رواییشان، از رنگی به رنگ متضاد جهش میکنند و رنوار در سهگانهی رنگیاش نقاشیهای امپرسیونیستها (یکی کارهای پدر) را بر مبنای گرامری سینمایی به حرکت درمیآورد. حرکت کیارستمی میان سه مود متفاوت عاشقانهی زیر درختان زیتون، سرد و دلمردهی طعم گیلاس و بالاخره ظاهراً آرام اما باطناً پرتشنج باد ما را خواهد برد با ظرافت از دل تغییر رنگهای میان این سه فیلم به ثمر مینشیند و حتی در سومی به چنان مهارتی میرسد که گویی لغزش از هر قاب رنگین به درون قاب دیگر چیزی جز گیرانداختن کاراکتر مرکزی در یک مود روانی تازهتر نیست. دنبال کردن داستانی از داگلاس سیرک در نیمهی دوم کاریاش از دنبال کردن رنگها جداییناپذیر بود. آنتونیونی، پاول/پرسبرگر، تارکوفسکی، دیوید لین، هو شیائو شین، دیوید لینچ، لوکرسیا مارتل و ... کارکردهایی نبوغآمیز از رنگ در ساختن تنشهای درونی و بیرونی کاراکترهایشان به نمایش گذاشتند. سیاههی نامها بیپایان است. رنگ در یک نما میتواند به همان اندازه کلیدی باشد که طول آن نما، یک کات و زاویهی دوربین. در این معنا رنگ یعنی همهی سینما (دستکم از یک زمان مشخص به بعد) و بحث از رنگ درون یک فیلم یعنی بحث از تجربهی کلیت آن فیلم.
اما به رغم اهمیت ماجرا، رنگ جای چندانی را در نقدها اشغال نمیکند. گویی چیزی است که همگان بر اهمیتش توافق داریم، در فیلمها حضورش را احساس میکنیم، اما پای تحلیل که به میان میآید یکی از اولین نکتههایی است که فراموشش میکنیم. تا چه اندازه آمادگی داریم که در مورد توزیع رنگ درون یک فیلم یا حتی یک قاب صحبت کنیم؟ رجوع به آکادمی و اهل «مطالعات سینمایی» نیز وضعیتی امیدوارکننده پیش نمیگذارد. رنگ گویا خیلی زود به قلمرو سلیقه تقلیل مییابد و از قلمرو تئوری و تحلیل طرد میشود. فکر به چنین ایدهها و نگرانیهایی بود که این پرونده را راه انداخت. دوست داشتیم بیش از هر چیز، مطالبی کنار هم گرد بیاوریم که توجهها را جلب و بیش از پاسخْ خود پرسش را برجسته کند. طرح اولیهای که ریخته بودیم پروندهای تئوریکتر بود اما هرچه پیشتر رفتیم نتیجه به یک پرسهزنی رنگی شبیهتر شد. پس آنچه در صفحات پیشِ رو میخوانید مروری است در میان یادها و احساسها. از آنچه سینما از مجرای رنگها بر دل و جانمان حک کرده است. امیدمان ولی این است که از دل این پرسهزنیها پرسش اصلی با قدرتی بیشتر به صدا دربیاید. تا چه اندازه به رنگ در فیلمها حساس هستیم؟ و تا چه اندازه آمادهایم که به این حساسیت جامهی نقادانه بپوشانیم؟ چهار مقالهی اول مروری تاریخی بر کارکرد چهار رنگ اصلی در سینما هستند و متنهای بعدی هر یک میکوشند با پرسش کارکرد رنگ در یک فیلم معین دست و پنجه نرم کنند. چندتایی از مقالهها از منابع گوناگون انتخاب و ترجمه شدهاند، اما برای آنها که اریژینال برای این پرونده نوشتهشدهاند، سوالی را مقابل نویسندگانشان قرار داده بودیم: یک فیلم را انتخاب کنید، یک المان رنگی را در آن در نظر بگیرید و بگویید این رنگ در تجربهی کلیت فیلم چگونه کار میکند. دوستان بسیاری بودند (نویسنده و فیلمساز، ایرانی و خارجی) که دوست داشتیم در این فراخوان ما شرکت کنند. اما افسوس که صفحات این پرونده محدود بود و در مواردی نیز همکارانمان سخت درگیر. و افسوس بزرگتر اینکه محدودیت صفحات باعث شد تا ردی از پرسهها میان رنگهای گدار، ویسکونتی، رنوار، رومر، کیارستمی و بسیاری دیگر در این پرونده نباشد. این پرونده را تنها به عنوان یک شروع بخوانید.
فهرست مطالب پروندهی رنگ:
- قرمزِ سینما، پایدار و سرکش؛ نوشتهی کریستیان ویویانی (ترجمهی راز گلستانیفرد)
- آبی: سرگذشت و جوهره؛ نوشتهی ایتن اونیل (ترجمهی محمدرضا شیخی)
- سبز در مغز میوه است؛ نوشتهی یانیک لومَریه (ترجمهی محمدرضا شیخی)
- زردِ دوچهره؛ نمادگان زرد به روایت هالیوود؛ نوشتهی میشل سیوتا (ترجمهی فرید اسماعیل پور)
- رنگ زمان؛ رنگ در اولین نوآر رنگی تاریخ سینما خشم صحرا؛ نوشتهی فرگوس دیلی (ترجمهی فرزام امین صالحی)
- زوال بی پایان؛ نگاهی به کاباره (باب فاسی) از طریق رنگ سبز ناخنهای لیزا مینهلی؛ نوشتهی مایکل کرسکی (ترجمهی مهدی پیلهوریان)
- محالبودن خودشناسی؛ حضور رنگ در دل سياه و سفيد در اروپا (لارس فون تریه)؛ نوشتهی پل کوتس (ترجمهی فرزام امین صالحی)
- سبز نامرئی: بوطیقای غیاب؛ بازی رنگها در پرواز بادکنک قرمز (هو شیائو شین)؛ نوشتهی پل کوتس (ترجمهی علیسینا آزری)
- رنگِ حسادت؛ نگاهی به از شکلات شما متشکرم (کلود شابرول) از طریق موهای قهوهایرنگ ایزابل هوپر؛ نوشتهی علیسینا آزری
- طیف رنگین احساس؛ نگاهی به کارکرد رنگ در واندا (باربارا لودن) از طریق کلاژ عکس + پالت رنگ؛ آتوسا پورحسینی
- یک اکشن-پینتینگِ سینمایی؛ رنگ زرد در اُپرای تپانچهای (سیجون سوزوکی)؛ نوشتهی آیین فروتن
نظرات
ارسال یک نظر