ماکائو: نخستین دیدار
آخرین بار که ماکائو را دیدم (ژائو پدرو رودریگز و ژائو رویی گِرا دا ماتا، 2012) – ½***
ژائو پدرو رودریگز و ژائو رویی گِرا دا ماتا، دو فیلمسازِ جوانِ پرتغالی، به میگل گومش میپیندند تا سینمای جوانانِ پرتغال را در نهایتِ تجربهگریِ امروز نشان دهند. آخرین بار که ماکائو را دیدم از یک نظر نیز کنارِ تابو مینشیند. هر کدام به گوشهای حاشیهای در دنیا میروند (یکی به موزامبیک و دیگری به ماکائو) و از دلِ تجربه با زمان و مکان (در هر سه معنای فرمال، استعاری و واقعی) و روبرو ساختنِ موقعیتِ امروز در برابرِ دیروز به مواجههای خودآگاهانه با تاریخِ خود خطر میکنند. اما راهِ این دو خیلی زود نیز از هم جدا میشود. تابو به فیلمِ مورئانو/فلاهرتی، به سینمای صامت، به رئالیستهای جادویی، به قصههای پریان برمیگشت تا با نوستالژی/ملالِ امروز (سودجیِ پرتغالی) درگیر شود، اما ماکائو؟ مستقیمتر به خودِ مسأله رو میکند. اینجا نیز آگاهیای دلپذیر به سنتِ سینهفیلی در جریان است. ماکائوی فون اشترنبرگ/نیکلاس ری (آوازِ جین راسل است که فیلم را راه میاندازد و بعد پایان میدهد) و کریس مارکرِ بیآفتاب دو مرجعِ آشکارِ اصلیاند (گریزی نیز به بهانهی ایدهی پایانِ جهان در 2012 به فیلمها/ژانرِ دیگری در کار است). تابوی گومش داستانگو بود (و «داستانگویی» یکی از پرسشهایی نیز بود که در درونِ خود با آن درگیر بود)، فیلمِ دو ژائو اما یکسره تجربی است؛ یک فیلم/مقاله. تصویرهایی مستند از امروزِ ماکائو میبینیم در سفرِ قهرمان/راویای که فقط صدایش را میشنویم (خودِ ژائو رویی گِرا دا ماتا) به شهرِ کودکیاش و در باندِ صدا داستانی نوآر را دنبال میکنیم؛ در تصویرها با کریس مارکریم و در صدا با سنتِ نوآر. در این میانه البته تصویرهایی نیز ظاهر میشوند که با داستان در ارتباطند: تصویرهایی از دستها و پاها و اسلحههای کاراکترهای درگیرِ ماجرا. و به تدریج از دلِ این جداییِ میانِ تصویر و صدا، میانِ آنچه میبینیم و آنچه میشنویم، میانِ «مستند» و «داستان»، قلمروِ راستینِ فیلم رُخ مینماید: تصویرهای امروزِ ماکائو در برابرِ داستانِ مرموزِ نوآر قرار میگیرند. واقعیتِ شهر در برابرِ تصویرِ آن مینشیند، و از دلِ آن، واقعیتِ امروز در برابرِ آنچه داستانها میتوانستند از آن عرضه کنند سر برمیآورد. اینجا دیگر نه نوستالژی که پرسش خودِ امروز است و امکانِ بیواسطه دیدن، برای دو فیلمسازِ جوانی که میخواهند خود را از خاطره/گذشتهی تاریخی برهانند. پرسشی که هم با خودِ «سینما» و امکاناتِ بازنماییِ آن درگیر است و همزمان برآمده از یک آگاهیِ سیاسی/تاریخیست.
نظرات
ارسال یک نظر