خاطرهی رویاهایی که بود … : ریکی
ریکی (جینی گیسر - ۲۰۱۱) – ****
و فیلمهایی نیز هستند که تنها ۱۱دقیقه زمان میخواهند تا چیزی به دست دهند که بسیار فیلمسازانِ دیگر به سودایش ساعتها فیلم عرضه کردهاند. کولاژِ عکسها (گاه کامل و گاه تکهتکه)، نقاشیها، اشیا و گاه تکههای صوتی میدانِ حرکتی است به قصدِ بازنماییِ خاطره – خاطرهی کودکی و جهانِ پیرامونی که در شکل بازیچههای هرروزه شکل میگرفت و این همه در کنارِ خاطرهی پدری به جنگ رفته (تصاویرِ پدری در جنگ آنگونه که میتوانست در ذهنِ کودکی شکل گرفته باشد)؛ تا کجا میتوان امروز و از فاصله به آنها چنگ زد؟ یا درستتر تا کجا میتوان به آنها جان بخشید؟ چه چیزی میماند و چه چیزی از دست میرود؟ آنگونه که مکانیزم خاطره است – تکهتکه – همچون عکسهایی که واضح میشوند و تار و روی هم میلغزند؛ و یا دقیقتر، آنگونه که مکانیزمِ «بازنماییِ» خاطره تواناییاش را دارد … فیلمی که به یادمان میآورد چقدر هنوز برای به «مفهوم درآوردنِ» تجربههای کوتاه/آوانگارد در ابتدای راهیم. اما بیواهمهی آن، ریکی یکی از هنرمندانهترین تجربههای سینمایی یک سالِ اخیر است.
و این هم هست که شانسِ مواجهه با ریکی مرا به دنیای جینی گیسر کشاند که در تداومِ سنتِ متعالی سینمای آونگاردِ آمریکا و انبوهِ بیشمارِ غولهایش، نزدیکِ دو دهه است که به کارِ آفرینشِ جهانهایی سخت یگانه مشغول است: کَفِ جهان (۲۰۱۰) که سفری است به اعماقِ زمین در پیِ معنای خاکسپاری و ار دلِ آن مرگ در برابرِ زندگی؛ جبرِ روح (۲۰۰۹) که مکاشفهای است در معنای دیدن و رویا؛ … حرکتِ گمشده (۱۹۹۹) که سفری هیچکاکی در پیِ معشوق را به تأملی در دنیاهایی پنهان اما موازی با جهانِ ما میکشاند …. خوشبختانه غالبِ فیلمهای گیسر در فندور قابلِ دیدناند (برای کسانی که عضوند) و خودِ فیلمساز هم سه تا از فیلمهایش را در یوتیوب گذاشته است.
نظرات
ارسال یک نظر