حكايت زندگان

 
 

یک داستانِ کریسمسی (آرنو دپلشن، 2008) - ****

 
 
و شاید حالا تماشاي اندكي ديرهنگامِ يك داستان كريسمسي كافي باشد، تا در كنارِ یکی دو فيلم ديگر (نظیر والس با بشیر یا سکوت لورنا)، آن نااميدي اوليه را كه نسبت به سينماي 2008 شكل گرفته بود ترمیم کند که حتی رضایتی دلچسب بر خاطر بنشاند. و چه فيلمی هم از كار درآمده است اين فيلمِ تازه‌ي آرنو دپلشنِ فرانسوي، چهار سال پس از فيلمِ پيشينش، شاهان و ملكه، و كم و بيش با تكيه بر المان‌هاي آن كه حالا گويي كه تمريني بوده‌اند براي رسيدن به کمالِ این فیلمِ تازه، گرم و پرشور همچون داستان‌هاي كودكي، بازيگوش و در همان حال جدي و غمگین، و باشكوه همچون يك سمفوني بزرگ سرشار از هارموني‌ها و لحن‌ها و رنگ آميزي‌هاي گوناگون كه چون كنترپواني همديگر را كامل مي‌كنند، در جهت‌های گوناگون گسترش می‌یابند و در نهايت كليتي منسجم را شکل مي‌دهند.
 
بر محوريتِ خانه‌ي قدیمی پدر و مادري كه فرزندان‌ِشان يكي پس از ديگري از راه مي رسند تا جشن كريسمس را كنار هم بگذرانند و البته به بهانه‌ای اصلی‌تری برای این گردِهمایی خانوادگی که دردها و کینه های دیرین اعضایش را برای مدتی از هم دور نگه داشته - خبرِ بيماري سرطان مادرِ خانه، ژونو، كه شايد تنها راهِ نجاتش پيوندِ مغز استخوان باشد از طریقِ یکی از خويشانش - و در كنارِ انبوهي داستانك فرعي كه جا به جا خطوط اصلي داستان را پرمايه‌تر مي‌كنند، دپلشن آرام آرام و با ظرافت فضاي پيچيده‌ی يك خانواده‌ی بزرگ را باز مي‌سازد. از نفرتِ ریشه‌دارِ خواهر، الیزابت، نسبت به برادرِ مطرودِ خانواده، هانری، از توازی رابطه‌ی الیزابت و پسرش در برابر رابطه‌ی مادرش، ژونو، با پسرانش، مادری ناراضی از عروس خانواده که پسر محبوبش را قاپیده است و خشنود از دختری تازه از راه رسیده که پسرِ مطرودش را صاحب شده است، از حضورِ نوه‌هایی که طبقِ یک شوخی قدیمی خانه از گرگِ حاضر در زیرزمینِ خانه وحشت دارند و در آشفتگی شبِ کریسمسِ خانه به انتظارِ بازگشتِ مسیح بیدار مانده‌اند؛ بینِ شادی‌ها و نفرت‌ها؛ و البته حضورِ پررنگِ آئین‌ها، جشن‌های سال نو، تمهیداتِ هدیه دادن به دیگران، آتش‌بازی شبِ عید، آن نمایشِ باشکوهِ خانوادگی ... و حضورِ انبوهِ عکس‌ها که گذشته‌ی خانواده را به لحظه‌ی حال پیوند می‌زنند و این همه در فیلمی که جهانی یکسر شکننده دارد و شناور: از لحظه‌ای به لحظه‌ای تازه، از رابطه‌ای به رابطه‌ای دیگر، از لحنی به لحنی متضاد، از تلخی به سرزندگی، و از زندگی به (پذیرشِ) مرگ؛ ناپایدار همچون خودِ زیستن.
 
و شگفت‌ اینكه حرکتِ فيلمي چنين سرشار از زندگي، به گونه‌ای معکوس، همچون آيين سوگي در فصلِ درخشانِ افتتاحيه‌اش جریان مي‌یابد كه پدرِ خانواده از خاطره‌ی مرگِ ژوزف، كودكِ شش ساله‌اش، در سال‌ها پیش مي‌گويد «... اشک‌ها مرا به جهان نزدیک‌تر نمی‌کنند، مرگِ ژوزف بود که مرا شکل داد» و خاطره‌ی مرگِ ژوزف حالا سال‌هاست که چون روحی سرگردان فضای خانه و آدم‌ها را تحت تاثیرِ خود دارد - خواهر که گویی هنوز سوگ‌وارِ اوست و در شکلِ رابطه‌ی مادر با هانری، که رازِ تولدش جز امکان وجودِ «اهدا کننده‌ای» برای درمانِ بیماری ژورف نبوده، خاطره‌ای که اکنون در شکلِ بیماری مشابهِ مادر که شاید تنها شانسی مشابه نجات‌بخشش باشد دوباره خود را موکد به رخ کشیده است. تصورِ مرگ البته همچون فرصتي دوباره است تا اعضاي خانواده بنشينند و در خود و دیگران تامل کنند (پدر جایی تکه‌ای از تبارشناسی اخلاقِ نیچه را می‌خواند: ... و ما که از شناخت ناتوانیم) و از کینه‌هاي گذشته بگویند و البته فيلم چنان بالغ است كه به اين گردهماييِ خانوادگي همچون یک «مراسمِ آخر» ننگرد كه همه چيز باید در آن حل و فصل شود كه گفتگو در بابِ رازهاي گذشته خود گره‌هاي تازه‌تري را برای اکنون و آینده خواهد ساخت، همچون مورد سيلويا عروس خانواده که شکافِ دردناکِ تازه‌تری را از این پس زندگی خواهد کرد.
 
و جهانِ استتیک اثر همچون فضای خانه و در پیوند با آن رنگارنگ است و متنوع: از بافتِ سنتی داستانگویی‌اش (مدلِ یکی بود، یکی نبود ...) که در حركتش بين لحن‌هاي متضاد داستان‌گوهاي كلاسيكِ سينماي فرانسه را به ياد مي‌آورد (رنوار؟) و از سوی دیگر با حرکت در مجموعه‌ای از رابطه‌ها و خرده داستان‌ها همسو می‌شود با نگاهِ معاصر به روایت‌گری، و در اجرا، با وامداری‌اش از طراوتِ موج نو هر چند که نه محدود به آن، که مجموعه‌ای است پیچیده از جامپ‌کات‌ها، میان‌نویس‌ها ، آیریس‌ها (که چقدر بازیگوشانه فیلم‌های قدیمی فرانسوی را به یاد می‌آورند)، صحبت‌های رو به دوربینِ گاه به گاه شخصیتها (نظیر ژونو که خانه‌یشان را به ما معرفی می‌کند) و گاه حتی صدای راوی روی تصاویر (و آن انیمیشنِ جذاب افتتاحیه که گذشته‌ی خانواده را فشرده اطلاع می‌دهد). و موسیقیِ فیلم که ترکیبِ عجیبی است از موسیقی ارژینال (که گاه حال و هوای ملودی‌های شرقی را می‌گیرد) در کنارِ قطعاتی انتخابی که هر یک از جایی سر بر می‌آورند و از ویوالدی تا موسیقی رقص ایرلندی و تا قطعات جاز را در بر می‌گیرند. يك داستان كريسمسي همچنین فیلم بازی‌ها نیز هست که از کاترین دنو (مادرِ خانواده) و متیو آمالریک (برادرِ مطرودِ مجنونِ خانواده) تا ژان پیر روسیلو با آن صدای خش‌دار، پشتِ قوز کرده و چشم‌های برآمده در نقش پدرِ دوست‌داشتنی خانواده و البته در کنارِ بازیگرانی دیگر مجموعه‌ای شگفت‌انگیز را تجسم بخشیده‌اند.
 
و اینکه فیلمی چنین متنوع و رنگارنگ در لحن و اجرا و مضمون و چنین پر از جزئیات در نهایت نه ترکیبی شلوغ از همه چیز و همه کس که بسیار یکدست و پرمایه در آمده است - کمتر فیلمی را در سینمای این سال‌ها می‌توان مثال آورد که این قدر ظرفیت دیده شدن داشته باشد - خود شاید رازِ اصلی این حکایتِ کریسمسی باشد.
 

Photos: Outnow.Ch

نظرات

  1. سلام.امروز دیگه می خواستم بیام اینجا و بگم حالا یه فیلم دیگه! که ....دیدم به روز شده!

    پاسخحذف
  2. چه ريويوي خوبي.مثل راحت الحلقوم.من كه واقعن شوق تماشاي اين فيلم رو دارم.پس فصل نوشته هاي كوتاه كه مي گفتي شروع شده.

    پاسخحذف
  3. مرسي سينا جان. خب فكر مي كنم كه وقت تغييراتي اينجا رسيده، احتمالا از اين به بعد تعداد نوشته هاي كوتاه و قالب ريويويي بيشتر مي‌شوند. البته فرمت قبلي را فراموش نمي كنم ولي قالب اينجا كمي وبلاگي تر مي شود. هر چند كه مي دانم اين قالب خطرات خود را دارد ...

    پاسخحذف
  4. سلام و خسته نباشید.به جرات می گم که یکی از بهترین وبلاگهای سینمایی فارسی رو دارین.بسیار آموزنده است.ایده فیلم های تازه دیده شده بسیار خوبه که من هم تو وبلاگم انجامش دادم.
    کاش می تونستم از فیلمهای محبوبت هم سر در بیارم.

    پاسخحذف
  5. مصطفي عزيز،
    ممنون از لطفتون. هنوز فكر مي كنم اين وبلاگ با حد قابل قبولش فاصله داره ...بحث فيلمهاي محبوب بحث مفصلي مي طلبد و سياهه اي عظيم را در برمي گيرد! (يكيشان همين "مرد مرده" است كه در صدر ليست شما هم هست) شايد كم و بيش از فيلمهايي كه در موردشان نوشتم سمت و سوي علاقه هاي من هم مشخص باشد ولي گذشته از اين قصد دارم در مورد فيلمهاي محبوبم از سال گذشته (2008)مطلب مستقلي را بنويسم.

    پاسخحذف
  6. سلام خیلی خوب بود. سکوت لورنا رو دیدم ولی یک داستان کریسمسی رو نه. میشه راهنماییم کنید که این فیلم رو از کجا می تونم بگیرم؟

    پاسخحذف
  7. به آزاده،
    راستش نمی دانم فیلم الان در تهران در دسترس هست یا نه. من مدتی قبل فیلم را دانلود کرده بودم. لینکی که از آن فیلم را گرفته بودم الان از بین رفته! ولی جای نگرانی نیست با کمی جستجو می توان مسیرهای دانلود فیلم را پیدا کرد. برای نمونه این آدرس:
    http://www.mininova.org/tor/2355198
    که فقط کافی است با شیوه دانلود تورنت آشنا باشید ...

    پاسخحذف
  8. مرسی- دانلودش می کنم, خیلی هیجان دارم برای دیدنش.

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار