انتخابهای آقای بوردول و درسهایی برای ما


تصحیح یک نکته مربوط به مطلب پیشین :
تکیه کردن به حافظه و حکم دادن بر مبنای آن گاه می­تواند نتیجه­ای غم­انگیز داشته باشد. دوست ناشناسی لطف کرد و از من مرجع نظرسنجی­ای را جویا شد که در آن بوردول فیلم زنگ تفریح را به عنوان بزرگترین فیلم تاریخ سینما برگزیده بود. خوب، پس از مرور دوباره مرجع مورد نظر دریافتم که در بیان آن نکته اغراق کرده بودم. ممنونم از تذکر این دوست ناشناس. ولی روایت درست ماجرا به قرار زیر است:
بوردول در نظر سنجی سال 2002 سایت اند ساوند شرکت نکرده بود. ولی ده فیلم برتر او در نظرخواهی سال 1992 این مجله به ترتیب زیر هستند:

ناگهان بالتازار (برسون) – آغاز تابستان (اُزو) – ژنرال (کیتن) – چه سرسبز بود دره من (فورد) – ایوان مخوف (آیزنشتاین) – مصائب ژاندارک (درایر) – زنگ تفریح (تاتی) – پنجره عقبی ( هیچکاک) – قاعده بازی (رنوار) – سانشوی مباشر (میزوگوچی)

مجله سایت اند ساند انتخابهای به تفکیکِ منتقدان در سال 1992 را (بر خلاف سال 2002) در وب­سایتش منتشر نکرده و ناگزیر برای دسترسی به منبع اصلی (و در صورت عدم دسترسی به آرشیو چاپی این مجله - نظیر من) می­توانید به شماره 135 ماهنامه­ی فیلم رجوع کنید. در این آدرس نیز میتوانید این نظرسنجی را ببینید.

نظرخواهی جدیدتری از بوردول در چندین وب­سایت منتشر شده است (برای نمونه این آدرس را ببینید و همچنین این را). من منبع اصلی این نظرسنجی را پیدا نکردم. با این حال ده فیلم انتخابی او در این لیست اینها هستند:
دخترخانمهای روشفور (دمی) آغاز تابستان (اُزو) زنگ تفریح (تاتی) - سانشوی مباشر (میزوگوچی) – زیر درختان زیتون (کیارستمی) – آدمهای ساده (هارتلی) – جنایت موسیو لانژ (رنوار) – سور چینی (تسوایگ) – منشی همه­کاره­ی او (هاکس) – مرا در سنت لویس ملاقات کن (مینه­لی)

خب حداقل از یک بابت اشتباه نکرده­ام : زنگ تفریح در کنار آغاز تابستان و سانشوی مباشر تنها فیلمهایی هستند که در نظرسنجی دوم جایشان را حفظ کرده­اند !

اما نکته­ی اصلی :
حالا که بحث نظر سنجی و آقای بوردول شده است، بد نیست اشاره­ای هم به این نکته (ی جدیدتر) بکنم:
در اواخر سال گذشته و در سر و صدای انتخاب فیلمهای برتر سال پیش میان منتقدان و فیلمدوستان غربی، بوردول در حاشیه­ی یادداشتی مطلب زیر را منتشر کرد:

***
بهترین فیلمهای 1917:
الان در فصلی هستیم که هرکسی لیست فیلمهای برگزیده­اش را تنظیم می­کند. ما از این بازی دست کشیده­ایم. از یک طرف همه­ی فیلمهایی را که شایسته­ی انتخاب­اند ندیده­ایم. و از طرف دیگر، شکوه فیلمها به تدریج آشکار می­شوند، پس از آنکه سالها زمان داشتید تا رویشان تامل کنید. و سلیقه­های انتقادی چون گردبادی متغیرند. فراموش نکنید که جایزه­ی اول کن سال 1965 از آن فیلم The Knack ...and How to Get It شد.
پس حالا که زمان کافی گذشته است تا ما را مطمئن کند، بهترین فیلمهای سال 1917 ما، هم آمریکایی و هم " غیرانگلیسی زبان"، به قرار زیر اند:

The Clown - Denmark, A. W. Sandberg
Easy Street - U.S., Charles Chaplin
The Girl from Stormycroft - Sweden, Victor Sjöström
The Immigrant - U.S., Charles Chaplin
Judex - France, Louis Feuillade
The Mysterious Night of the 25th - Sweden, Georg af Klercker
The Narrow Trail - U.S., Lambert Hillyer
The Revolutionary - Russia, Yevgenii Bauer
Romance of the Redwoods - U.S., Cecil B. De Mille
Terje Vigen - Sweden, Victor Sjöström
Straight Shooting - US, John Ford
Thomas Graal’s Best Film - Sweden, Mauritz Stiller
Wild and Woolly - US, John Emerson
سال بعد، شاید لیست بهترینهایمان را از 1918 را منتشر کنیم.

***
و نکته­ی اصلی به نظرم در اینجاست مهمتر از انتخاب این یا آن فیلم. در این یکی دو روزه بحثی درگرفته است درباره­ی (به نوعی) نوشته­های بوردول و انعکاسش در ایران (کامنتهای مطلب اخیر وبلاگ مجید اسلامی را ببینید). فکر می­کنم آنچه (و شاید مهمترین نکته­ای که) می­توانیم از کسی در حد بوردول بیاموزیم در همین اشارات ساده و بازیگوشانه­اش در این چند سطر نهفته است (متوجه طعنه­های نهفته در همین چند سطر او هم به وضعیت حاکم بر نقد فیلم هستم)؛ دیدن و خواندن زیاد، تاخیر انداختن کار قضاوت، آمادگی برای پس گرفتن حکمها، همزمان عاشق و سختکوش بودن (شاید مهمتر ازهمه) ... و ما (و همه­ی ما) چقدر در این فضا به این درسها محتاجیم. ...
و یادآوری همین نکته بود که سبب شد پاسخ به کامنت این دوست ناشناس منجر به مطلبی مستقل و نسبتا طولانی شود !

نظرات

  1. وحید جان باید من را ببخشی که مهمان بی نام این جا بودم. متاسفم که بخاطر بی توجهی کامنت بی نام گذاشتم والان فهمیدم که چه دست گلی آب داده ام و توی زحمت اندااختمت. اما انگار عدو سبب خیر شده. چقدر خوب شد که همچین مجموعه ای از Top Tenهای متنوع بوردول یک جا جمع شد. این مطلبت کامل کننده دو پست آخر مجید هست (و همینطور نوشته تو) و به نظرم کنار همدیگر شمایی واقعی تر از فضای نقد نویسی بوردول و رابطه هنر با سلیقه و معیار رسم می کند. برای تکمیل Top Tenهای بوردول دو لیست دیگر هم می تواند به این نوشته اضافه شود. اولی را تو و احمد در کامنت ها به آن اشاره کردید که مربوط به نظرخواهی دهه نود فیلم کامنت بود. جالب آن که بلافاصله مجید اسلامی ترجمه اش کرد و همان روزها که آگراندیسمان و شکستن امواج را می نوشت در«فیلم» چاپ شد. دیگری ده فیلم برتر 2002 بوردول بود که آن هم در نوع خودش استثنایی است (یک چکه این که سه انیمیشن در لیست ده تایی بود). این لیست ده فیلم عمر هم که اشاره کردید (همانطور که لینک دادی) در Facets Multi-media تا جایی که یادم هست سال 2003 منتشر شد.

    پاسخحذف
  2. آقای وحدانی عزیز
    چه جالب که آن دوست ناشناس شما بودید !
    کامنتتون باعث شد که من پس از مدتها لیست فیلمهای نظرخواهی 1992 را مرور کنم. در این مدت این تو ذهنم بود که "زنگ تفریح" صدرنشین فهرست بوردول در نظر سنجی آن سال بوده است ! شاید دلیلش شیفتگی ام نسبت به فیلم تاتی هم بوده باشد ! و خیلی جاها هم برای تحریک دوستانی که این فیلم تاتی را نمی شناختند (یا دست کم می گرفتند) به عنوان تحریک کننده ی نهایی استفاده می کردم ! (جالب است که بین منتقدان غربی تاتی جایگاهی همپای اوزو و برسون دارد در حالی که بسیاری از دوستداران ازو و برسون در ایران به ویژه از نسل پیشین تاتی را چندان جدی نگرفته اند. این البته دلایلی قابل بحث و قبل حدس دارد)
    بی نام بودن کامنتتون ولی این حسن را داشت که این مطلب شکل بگیرد و بهانه باشد تا اشاره ای به یاداشت و فهرست فیلمهای 1917 بوردول بکنم (یعنی دنبال بهانه برای این بودم !).
    و ممنونم از شما که به سیاه مشقهای من در این وبلاگ سر زدید

    پاسخحذف
  3. دو لیست دیگر مورد اشاره آقای وحدانی را در این آدرسها می توانید ببینید:

    http://www.filmlinc.com/fcm/1-2-2000/decade.htm
    و :

    http://findarticles.com/p/articles/mi_m0268/is_4_41/ai_95676018

    پاسخحذف
  4. وحیدخان سلام علیکم
    پس از مدتها تصمیم گرفتم در این وبلاگ چند نکته ای را به جهت فعال بودن چند ماه اخیرتان مرقومه فرمایم ! می دانی که ما را با کامنت گذاری و این جور بحثها میانه ای نیست
    اول: آقا جان ، من معنی این شیدایی حاکم در این روزگار را نسبت به آقای دیوید بوردول نمیفهمم. این همه اشاره به حضرت ایشان و ردیف کردن topten های ایشان و غیره و غیره. مگر غرب همین یک بوردول را دارد؟ پس چرا به دیگر نویسندگان آنجا کسی نمی پردازد. همین چندوقت پیشها (ایام شباب منظورم) که بیشتر سعادت ملاقات شما و غرقه شدن در مباحثات عظیمه با هم داشتیم مگر خوت از این جور جوها انتفاد نمی کردی که یکدفعه مثلا کسانی پوپررا علم می کنند و دیگرانی ژیژک را و باز دیگران دیگر که وکه را. مثل اینکه آنور آبها فقط همین یکنفر وجود دارد و باقی هیچ !
    دوم: ولی ترجمه مطلب قبلت از بوردول نسبت به ترجمه زندگی دیگرانت خیلی بهتر شده بود
    سوم: این زنگ تفریح شما را چند وقت پیش به توصیه دوست فیلمبازی دیدم(تصور نفرمایید که چون کم می بینیمتان دیگر ارتباطی با سینما نداریم) بدم نیامد ولی چیزهای سرکاری هم داشت مثل بعضی کارهای کیارستمی بود از نظر سرکاری بودن. ولی فیلم دیگرش بامزه بود خیلی، یعنی همان تعطیلات موسیو اولو
    چهارم: باز به توصیه همان رفیق فیلمباز یک فیلم محشر دیدم به نام I’m not there . عالی بود مهندس جان. به انتخاب بنده که پس از مرد مرده و 21 گرم بزرگترین فیلم این ده بیست ساله است ! شما که به سینمای معاصر میپردازی نمی خواهی در موردش بنویسی؟ اصلا ازش خوشت آمده؟
    آقا ما پس از مدتها خیلی کامنت نویسی کردیم ! برای یکسال سهمیه ام را نوشتم باقی بماند برای دیدار حضوری اگر کارهای علم معظم مکانیک (علم الحیل می گفت کدام استادتان بهش؟) و فیلم دیدن و وبلاگ نوشتن مجالی برای شما بگذارد. آقا جان من، سینما و وبلاگ را فروبگذار و برو آن ور آب و تحصیلت را در این علم الحیل تمام کن از ما که گذشت. کار اصلیت آنجاست
    ما با این مرقومه خواستیم خودمان را به یاد شما بیاوریم باقی بماند به وقت دیدار .گیر دادنهایمان هم از این باب بود در این بی خوابی پنجشنبه شب
    ارادتمند
    سعید م.

    پاسخحذف
  5. مرسی اطلاعات خوب و مفیدی بود و نکته ای که توضیح داده بودید خیلی قابل تامل بود.ولی اینکه زیر درختان زیتون در فهرست ده فیلم برتر منتقدی چون بوردول باشد برام خیلی جالب و عجیب بود. حسابی شگفت زدم کرد. من فیلم را خیلی دوست دارم ولی واقعا این جایگاه را داره؟

    پاسخحذف
  6. وحید عزیز. ممنونم خیلی خوب بود.
    ولی فکر می کنم با این نکته اخرت که گفتی از جمله چیزهایی که از وبلاگ خودت باید انتقاد کرد جدول ستاره هاست. بییایی و بدون اینکه مبنایت را روشن کنی همین جور به فیلمها ستاره بدهی. برایم عجیب که بود که شاهکار امپراتور سینما یعنی رویاها را با ستاره های کمت دست کم گرفتی یا فیلم درخشانی مثل یک روز بخصوص اسکولا را. واقعا چطور تونستی این فیلم درخشان رو پایین بیاری؟
    باز می توانم ادامه بدهم در حق پرسپولیس کم لطفی کردی. کمی پز روشنفکری بود. و یا فیلم خوب به همین سادگی را. کدام فیلم را در این سینما سراغ داری که توانسته باشد نقبی بزند به روزمرگی زن خانه دار ایرانی؟
    این قسمت حد وبلاگت را پایین می آورد

    پاسخحذف
  7. به محمد
    خوب در مورد "ستاره بازی" حق با توست به شرط آنکه آن را جدی بگیری. برای من حکم زنگ تفریح را دارد و دوست دارم که دوستانی نیز که از سر لطف به این وبلاگ سر می زنند آن را چنین ببینند. راستش بازی ستاره ها دشوار است. اینکه بخواهی پیچیدگی رابطه ات با فیلمی را با ستاره ای توضیح بدهی، بی آنکه بگویی چرا این فیلم را دوست داری یا کمتر داری یا اصلا نداری. حتی یک جورهایی می تواند مبتذل هم باشد ... به ویژه اگر قرار باشد بنا بر نظر دادن منفی باشد. خود "نقد منفی" خیلی وقتها بنیانش می تواند در هوا باشد ! تا چه برسد به ارزشگذاری منفی...
    این ستاره ها در اصل یک جور بازی شخصی است که به این وبلگ راه یافته. به خود من بعضی وقتها کمک می کند مثلا از واکنشهای دوستانم می فهمم که فیلمی را دقیق ندیده ام و بهتر است که دوباره ببینمش. یعنی می خواهم بگویم (البته بدیهی است) که اینها بیشتر سلیقه و نگاه مرا محک می زنند مگر نه "سانشوی مباشر" و نشانی از شر و دیگران را چه نیازی به ستاره های ماست؟
    -----------------------------------
    به عنوان نمونه از فیلمهایی که اشاره کردی: "رویاها"ی کوروساوا.
    فیلم از 8 اپیزود (رویا) تشکیل شده و من برای ستاره دادن مجبور شدم یک جورهایی معدل گیری کنم! اپیزود محبوب من اول یکی اپیزود شاخه های هلوست و بعد تونل و کلاغها. دو اپیزود قابل قبول دیگر هم دارد: یکی اولی (روباهها) و دیگری آن اپیزود مربوط به زن برفی. اگر همین ها بودند فیلم فراتر از یک فیلم خوب بود ... مشکل با سه تای آخر پیدا می شود. به ویژه آن دو تا که مربوط به بحران بمب اتمی بودند. جایی که ظرافتهای اجرایی و فضاسازیِ (مثلا حیرت انگیز فصل تونل) جای خود را به یک جوری نقالی صرف دادند. ... شاید نمره کم آنها بود که ستاره های کل فیلم را کم کرد ! ولی خوب این حرفها را که ستاره ها نشان نمی دهند !
    --------------------------------
    همین جور می شود در مورد بقیه فیلمها هم بحث کرد. طبعا بهتر می شود برای مثال اگر به عنوان کسی که فکر می کنی پرسپولیس یا به همین سادگی فیلمهای خوبی اند، به ما این را با استدلال نشان دهی. در مورد دومی بحث خوبی در کامنتهای وبلاگ هادی چپردار شکل گرفته بود که پیشنهاد می کنم نگاهی بهش بیاندازی.

    پاسخحذف
  8. سعید م. عزیز !
    سلام بر تو و ممنون بابت کامنت بالا بلندت. خیلی نکته مطرح کردی و من به اشاره جوابی می دهم تا فرصتی مناسبتر.
    1. چندان با نظرت موافق نیستم. خوب چه اشکالی دارد مثلا کسانی که نویسنده ای را آموزنده و ارزشمند می یابند تلاش کنند او را با تاثیرگذاری هرچه بیشتر معرفی کنند. حالا او می خواهد برای بعضی بوردول باشد یا یا نمی دانم سانتگ یا ژیژک یا هر بزرگی دیگری. (طبعا بهتر می شود به قول بوردول چیزهای بیشتری را دوست داشته باشیم و تلاش کنیم از آنها بیاموزیم)
    مسئله دوری از ابتذال و پلشتی و تبهکاری پیرامونمان است مسیرش هر چه می خواهد باشد.
    2. یک خصیصه ای که در دیدن فیلمها و خواندن کتابها می کوشم بیشتر در خود تقویت کنم دوری از حکم دادنهای سریع است. برای حکمهایی که در مورد زنگ تفریح و i'm not there دادی به احتیاط و تامل بیشتر (و دیدن دوباره) فرا می خوانمت !
    من i'm not thereرا یکبار دیده ام و به نظرم فیلم خوبی آمده ولی نه در حدی که می گویی. شاید بشود سر فرصتی مفصلتر در موردش حرف زد.

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های پرطرفدار