پاریس تگزاس، دو دهه بعد
داستان
"تراویس"، مردِ تنها، در بیابان در سفری بی انتها سرگردان است. بیهوشیاش از خستگی، در ساختمانی نیمه متروک، پس از چهار سال به سوی خانواده باز میگرداندش. نخست والت، برادرش سر میرسد؛ و سپس، از طریق والت، به سوی آن، زن برادر، و هانتر پسرش میرود. در حالی که هنوز معلوم نیست که چه بر سر تراویس در این مدت آمده بوده. این بازگشت به تدریج، تراویس را به یافتن جین همسرش هدایت می کند و تماشاگر را به سوی گشودن راز گذشته تراویس.
روایت
ژان کلود کریر، فیلمنامه نویس معروف، معتقد است که تمامی فرمهای روایتی دست آخر در دو کهن الگوی باستانی ریشه دارند، فرم اپیزودیک مانند ادیسه و دراماتیک مانند ایلیاد. میشود ادعا کرد که فرم اپیزودیک، فرم غالب سینمای هنری اروپاست در مقابل فرم دراماتیک که فرم غالب سینمای کلاسیک داستانگو بوده است. گاهی این فرم کلی آشکار است و گاه نه و گاه حتی فیلمی از هردو فرم به صورتی ترکیبی استفاده میکند. ساختار پاریس تگزاس شبحی از یک روایت اپیزودیک را دارد. فیلم شرح یک سفر، و به بیانی دقیقتر پارهی اصلی از یک سفر بی انتها است. مسیری اپیزودوار است که تراویس در بازگشتش به سوی خانواده طی می کند، از آن میگذرد و سفری تازهتر آغاز میکند. این مسیر اپیزودیک را می توان چنین تقسیم کرد:
1. تراویس در بیابان ظاهر میشود.
2. تراویس بیهوش میشود، دکتر در درمانگاه ضمن مداوا نشانیای از او پیدا میکند.
3. والت به سوی تراویس می آید.
4. شکل گیری تدریجی ارتباط بین دو برادر:
5. خانه والت
--------- · برخورد اولیه تراویس با آن و هانتر
-----5-1. استقبال آن از تراویس و شکل گیری رابطه بین این دو
--------- · هانتر از تراویس فرار می کند.
-----5-2. شکل گیری تدریجی رابطه تراویس با هانتر
------- 5-2-1. دیدن فیلم سوپرهشت
------- 5-2-2. تراویس در جستجوی چگونگی "پدر" بودن است!
------- 5-2-3. تراویس به دنبال هانتر به مدرسه میرود.
------- 5-2-4. هانتر تراویس را به عنوان پدر میپذیرد.
--------- · آن به تراویس خبر از جین میدهد.
6. مرد دیوانه
7. سفر به سوی جین
8. دیدار با جین
--------- · غرفه متل و برخورد اول با جین
--------- · پریشانی تراویس پس از اولین دیدار
--------- · دیدار دوم
9. رفتن جین به سراغ هانتر
10. سفر تراویس
مسیر نشان داده شده در بالا شکل اپیزودیک فیلم را کاملا نشان میدهد. گویا تراویسِ باز آمده از اعماق بدویت در هر اپیزود چیزی از جهان انسانی را به دست میآورد. در میانه های اپیزود مربوط به والت به تدریج شروع به صحبت میکند. دیدار با آن مواجهه با زن و جنسیت است. شکلگیری رابطهاش با هانتر پدر بودن را به او برمیگرداند. دیدن فیلم کوتاه قدیمی گذشته را در ذهنش میسازد. و این همه به تدریج تراویس را برای دیدارش با جین، و در واقع روبرو شدن با گذشتهاش، آماده میکند. مسیر اپیزودیک فیلم از این نظر حکایت گونهای بلوغ است، حکایت کشف دوباره مناسبات انسانی برای تراویس. مسیری که تراویس چون کودکی در ابتدا شروع میکند تا در انتها در آن سکانس شگفت انگیز گفتگو با جین، جسورانه با گذشتهاش مواجه شود. در کنار الگوی کلی اپیزودیک به نظر میرسد که فیلم به گونهی موضعی از الگوی دراماتیک برای هر اپیزود بهره میگیرد، به طور مشخص قسمتهای مربوط به شکل گیری رابطه تراویس با والت و بعدتر با هانتر. هر اپیزود رابطهی دراماتیک خور را شکل داده و به اوج میرساند. این یکی از دلایلی است که سبب میشود فیلم هم تعلق به سینمای کلاسیک داستانگو داشته باشد و در همان حال به سینمای هنری اروپا. نشانههای دیگری از تعلق فیلم به سینمای اروپا وجود دارد؛ تمرکز روایت بر شخصیت است نه بر سببیت وتصادف نقشی محوری در فیلم دارد. در مقابل برخلاف فیلمهای بزرگ سینمای هنری اروپا از استراتژی ابهام تنها به گونهای موضعی استفاده میکند و از این نظر به سینمای کلاسیک داستانگو نزدیک میشود.
مضمون
تعدد مایه ها و مضامینی که در فیلم وجود دارند حیرت انگیز است. در اولین برخورد فیلم داستان گونه ای "تزکیه " است. تزکیه از خشونت گذشته. نمیتوان معناهای تلویحی فیلم را نادیده گرفت. پاریس تگزاس داستان عشق دیوانه وار تراویس است به جین؛ عشقی که دست آخر تراویس را وامیدارد از شدت حسادت و وحشت از دست دادن زن، او را چون کالایی باارزش محبوس کند و در نهایت به زنجیر کشد. حالا در نگاه تازه تر به پاریس تگزاس مایههای فمینیستی پنهان فیلم آشکارتر میشوند. فیلم با این پرسش فمینیستی همراه میشود که آیا در نظامی مرد سالار، عشق چون وسیلهای برای دربند کردن زن عمل نمیکند. سفرِ اکنون تراویس گونهای تزکیه است هر چند که رهایی مطلق نیست؛ طعنه آمیز است که این تزکیه درون اتاقکی انجام می شود بیشتر مخصوص مردان چشم چران، برپا داشتهی نظامی مرد سالار. و شاید از این روست که تراویس را توان ماندن نیست تا دوباره "خانواده" را برپا سازد.
مایهی غالب دیگر فیلم در نام پاریس تگزاس و بازیای نهفته است که تراویس (وندرس) با آن میکند. این نام اشارهای است به سرچشمهای خیالی در تلاقی پاریس (نماد رومانس) و تگزاس (نماد خشونت). تعلق داشتن به دو سنت اروپایی و آمریکایی تنها در ساختار فیلم نیست که مضمون فیلم هم این تعلق/تفاوت را باز میتاباند. نشانهها بسیارند. شروع فیلم یادآور شروع فیلمهای وسترن است وسترن به تگزاس تعلق دارد به آمریکا. تراویس میگوید که پدرش در آرزوی داشتن زنی فرانسوی بوده است. آن، زن والت فرانسوی است...
***
اجرای غالب صحنه های فیلم قابل اشارهاند و به یاد ماندنی. مثل صحنه ای که هانتر از دور تراویس را به دوستش معرفی میکند و تلاش میکند با سادگی کودکانهاش پیچیدگی موقعیت را شرح دهد. یا سکانس بازگشت تراویس و هانتر از مدرسه به خانه، هر کدام در یک سوی خیابان، که نقشی اساسی در شکل گیری صمیمیت پدر و پسر دارد. و یا فیلم کوتاه سوپر هشت که در زنده شدن گذشته در ذهن تراویس نقشی اساسی دارد و سکوت حاکم بر خانه پس از اتمام فیلم و ... و در نهایت دیدار دوم تراویس با جین در آن فضای عجیب؛ گویا کل فیلم بهانهای بوده برای رسیدن به این سکانس. سکانسی که کل گذشته در یک دیالوگ طولانی تراویس بر زبان میآید. حالا تازه در انتهای اثر است که درام اصلی داستان شکل میگیرد. ... و چه فیلم غریبی، فیلمی که مایهی اصلی درام خود را پنهان میکند، شخصیتش را به پرسه زدن مشغول میکند و در انتها اوج درامش را تنها در یک دیالوگ طولانی عرضه میکند. و تماشاگر را وا میدارد که تازه داستان اصلی را در انتهای فیلم در ذهن خود بسازد.
سلام
پاسخحذفديدن فيلمهاي وندرس به من لذتي سرخوشانه مي دهد
فيلم بن بست پولانسكي را ديده اي
اگر ديده اي مي خواهم نظرت را درباره آن بدانم
پاينده باشي
سلام وحيد
پاسخحذفخيلي نقد خوبي بود. براي خودم نگهش داشتم... شاد باشي
سلام بر مسعود
پاسخحذفمتاسفانه "بن بست" پولانسکی را تا حالا ندیده ام.جزو بی شمار فیلمهای ندیده. به نظرت فیلم خوبی است؟
سلام...
پاسخحذفوحید خان
پاسخحذففیلم را سالها پیش در کانون فیلم باهم دیدیم.از گفتگوهای فیلم چیزی یادم نیست و چون در گیر پخش فیلم بودیم تادرک،پس نیاز به بازبینی مجدد دارد.ه
ساختار نقد یا بهتر بگویم گفتگو با فیلم را خیلی خوب برساختی.ه
در مورد روایت های متفاوت در سینمای کلاسیک و اروپا به نظرمنیاز به توضیح بیشتری است.
ابولحسن
با وبلاگ شما، از طریق نظری که در وبلاگم دادید آشنا شدم. الان که یک مروری کردم این وبلاگ را، خیلی زود به این نتیجه رسیدم که به آن علاقهمندام. من وبلاگهای سینمایی زیادی را میبینم. ظاهر اکثر آنها، رغبتی برای خواندن مطالبشان بوجود نمیآورد. بنابراین وقتی وبلاگی را میبینم که ظاهراش جذبام میکند و ضمنادر مورد موضوعات و فیلمهای مورد علاقهام در آن نوشتهشده،ذوقزده میشوم! از کشف این وبلاگ خیلی خوشحالم و هر چه سریعتر همه مطالباش را میخوانم.
پاسخحذفسلام . وبلاگ بسیار یبایی دارید ، و عجیب است که تا امروز آن را ندیده بودم ! با یک نگاه گذرا فهمیدم که با نوشته هایی جدی رو به رو هستم . از آن دست نوشته هایی که در عالم وِب خیلی کم یافت می شوند . اخرین پست تان راجع به پاریس تگزاس را save کردم که بخوانم . اخیراً دیداری دوباره با این جواهر ارزشمند داشتم که خواندن مطلب شما لذت آن دیدار را چند برابر خواهد کرد . موفق باشید .
پاسخحذفتحلیلت از فیلم خوب بود. ولی بازم جا برای توضیح داره. از سکانسهای قشنگه فیلم گفتی ، انتخاب سخته ولی در مورد سکانسی که تراویس داره سایه هواپیما رو روی زمین دنبال میکنه رو نمیشه از قلم انداخت، ،، به فاکتور ارتفاع تو فیلم دقت کردی؟؟؟ یا رنگ لباسها، مخصوصا تو سکانسهای آخر ...از اون 4 روز و 4 سال و پنجم هر ماه و روزی که زن برادر تراویس بهش ادرس بانک رو میده(اول) هم اگه یه کم میگفتی خوب بود.... در کل تحلیلت خوب بود ولی هر چی هم بگیم انگار هیچی از این فیلم و مفاهیم عمیقش نگفتیم...
پاسخحذفخوشحال میشم اگه به ما هم سری بزنی.
ممنون از تحلیلهای خوبتون
پاسخحذفخواستم یادی هم از فیلمبردار نابغه فیلم
رابی مولر بکنم که چقدر درست از تنالیته های سبز و قرمز استفاده کرده .
یا پلان معروفی که توی کابین صورت تراویس جای صورت جین قرار میگیره